گریه های الکی ، خنده های الکی
سلام قربونت برم من جوجوی دوست داشتنی این روزا حال و هوای خوبی نداشتی ، سرما خوردی و تب کردی و .......... بگذریم از لحظه های تلخ و اما به محض اینکه فسقلی یه کم حالش خوب شد شروع کرد به از سر گرفتن شیطونیاش. این وسطا کلی هم از خودت ادا و اطوار درمیوردی. از اونجایی که من ذوق مرگ شده بودم که تو حالت خوب شده تو هم میومدی تو بغلم میخوابیدی و خودت رو میمالوندی به سر و صورتم . اگه چیزی میخواستی و بهت نمیدادم شروع میکردی به گریه های الکی و تا میخندیدم خنده ات میگرفت. یه جاهایی هم واسه اینکه توجه منو به خودت جلب کنی الکی میخندیدی! دیروز هم که خاله اومده بود دیدنت خودت رو لوس میکردی و هی مثل پیشی ها ولو میشدی این طرف اون طرف. در ...
نویسنده :
مامان طلا
22:03